در آزمون سراسری و سایر آزمونهای مهم زندگیتان موفق باشید
چرا برنامهریزی نیاز داریم؟
میگویند روزی دو هیزم شکن در جنگلی مشغول قطع کردن درخت بودند. مرد دانایی از کنار آنها عبور میکرد. او متوجه نکته جالبی شد؛ بله، نوک تبر هر دو هیزم شکن کند بود. به همین دلیل با هر ضربهای که آنها بر تنه درختان وارد میکردند، مقدار کمی از تنه درختان را میتوانستند بشکافند. مرد دانا به آن دو رو کرد و گفت: اگر تبرهایتان را تیز کنید، راحت میتوانید تنه درختان را قطع کنید. یکی از آنها جواب داد: نآـ مگر نمیبینی؟! ما باید تا غروب تعدادی زیادی درخت را قطع کنیم؛ بنابراین، وقت این را نداریم که بنشینیم و تبرهایمان را تیز کنیم. مرد دانا چیزی نگفت و از کنار آنها عبور کرد. چند لحظه بعد، هیزم شکنی که ساکت بود دست از کار کشید و شروع به تیز کردن تبرش کرد. در این فاصله، دوستش تنه دو درخت را قطع کرد و به او گفت: دیدی گفتم وقت تیز کردن تبرهایمان را نداریم؛ حالا از کارت عقب افتادی. کمی بعد، هیزم شکنی که تبرش را تیز کرده بود هم مشغول کار شد و طولی نکشید که وی از دوستش جلو افتاد و با سرعت بیشتری موفق به قطع کردن درختان شد. او با صرف انرژی و زور کمتری، میتوانست درختان بیشتری را قطع کند، در حالی که دوستش خسته شده و از وی خیلی عقب افتاده بود.
بله، دوستان! همان طوری که ملاحظه کردید، تیز کردن تبر موجب افزایش سرعت عمل آن هیزم شکن شد و او با صرف انرژی کمتری در مقایسه با دوستش، موفق به قطع درختان گردید. برنامهریزی نیز همین نقش را در موفقیت تحصیلی دانشآموزان و داوطلبان آزمون سراسری ایفا میکند. ممکن است که تهیه برنامه درسی مناسب، چند ساعت از وقت شما را بگیرد، اما در نهایت باعث افزایش سرعت کار شما و راحتی کارتان میشود. خوب حالا که با نقش برنامهریزی آشنا شدید، اجازه بدهید که به سراغ نحوه برنامهریزی درسی برویم.
پیشنهادی برای یک برنامهریزی آ
ابتدا جدولی مانند جدول زیر برای خودتان ترسیم کنید؛ البته میتوانید از جدول این صفحه نیز کپی تهیه کنید. دوستان عزیز! استفاده از این جدول، بسیار آسان و ساده است و ما سعی میکنیم که مراحل کار با این جدول را به صورت ساده و مختصر برایتان بیان کنیم.
همان طوری که میبینید، جدول مورد نظر ما، تمام ساعت مفید یک دانشآموز را در طی هفته نشان میدهد. به خاطر داشته باشید که هر خانه، نماینده یک ساعت است؛ پس به ترتیب زیر عمل کنید:
1ـ بعد از ترسیم جدول، ساعات غیرآزاد خود را در هر روز هاشور بزنید؛ به عنوان مثال، همان طور که در برنامه فرض شده میبینید، دانشآموز مورد نظر ما تا ساعت 30/12 در مدرسه حضور داشته است و به همین دلیل، ساعات مذکور را هاشور زده است. همین دانشآموز 30/1 ساعت (یک ساعت و سی دقیقه) را نیز برای صرف ناهار و استراحت در نظر گرفته است؛ به این ترتیب، او تا ساعت 14 نمیتواند به مطالعه و انجام تکالیفش بپردازد؛ اما ساعت 14 تا 16 را میتواند برای مطالعه و انجام تکالیف روز جاری خود در نظر بگیرد و پس از 20 دقیق استراحت، مجدداً تا ساعت 40/17 به مطالعهاش ادامه دهد. همان طور که ملاحظه میکنید، وی بعد از مطالعه و انجام تکالیف روز جاری (دوشنبه)، به مطالعه دو عنوان درسی از دروس سال دوم دبیرستان خود، یعنی فیزیک (2) و عربی (2)، میپردازد و پس از آن، مدت یک ساعت و سی دقیقه را به استراحت و صرف شام اختصاص میدهد، و بعد از آن، مطابق برنامه درسی روز بعد خود عمل میکند؛ یعنی چون طبق برنامه کلاس روز سهشنبه، دیفرانسیل، شیمی و دین و زندگی دارد، زمانهای باقی مانده را به این دروس اختصاص میدهد و در نهایت ساعت 30/23 برای خوابیدن به بستر میرود.
ایام هفته |
ساعات |
|||||||||||||||||||
شنبه |
6-7 |
7-8 |
8-9 |
9-10 |
10-11 |
11-12 |
12-13 |
13-14 |
14-15 |
15-16 |
16-17 |
17- |
-19 |
19-20 |
20-21 |
21-22 |
22-23 |
23-24 |
24-1 |
جمع |
یکشنبه |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
دوشنبه |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
سهشنبه |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
چهارشنبه |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
پنجشنبه |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
جمعه |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
نحوه تکمیل جدول:
در مثال زیر، دانشآموز ابتدا ساعات غیرآزاد خود را هاشور زده و به این ترتیب، ساعات آزاد خود را در روز دوشنبه به دست آورده است و بر اساس برنامههای درسی مدرسه خود، در روز دوشنبه و سهشنبه، برنامهریزی کرده است؛ یعنی ابتدا درسهای روز دوشنبه و سپس دو عنوان درسی از دروس سالهای قبل خود را نوشته و پس از آن، دروس روز بعد (سهشنبه) را در برنامه روز دوشنبه خود گنجانده است.
ایام هفته |
ساعات |
||||||||||||||||||||||
دوشنبه |
6-7 |
7-8 |
8-9 |
9-10 |
10-11 |
11-12 |
12-13 |
13-14 |
14-15 |
15-16 |
16-17 |
17- |
-19 |
19-20 |
20-21 |
21-22 |
22-23 |
23-24 |
24-1 |
جمع |
|||
حضور در مدرسه |
زبان سال دوازدهم |
فیزیک سال دوازدهم |
|
ادبیات |
فیزیک 2 |
عربی 2 |
استراحت و شام |
|
دیفرانسیل |
شیمی |
خواب شبانه |
|
برنامه هفتگی |
دوشنبه |
زبان سال دوازدهم |
فیزیک سال دوازدهم |
ادبیات سال دوازدهم |
|
سهشنبه |
دیفرانسیل |
شیمی سال دوازدهم |
شیمی سال دوازدهم |
دین و زندگی سال دوازدهم |
اصول اساسی در این برنامه پیشنهادی به شرح زیر است:
1 ـ ابتدا باید دروس همان روز مطالعه شود؛ چون با مرور دروس هر روز، از فراموشی آنها جلوگیری خواهیم کرد.
2 ـ بعد از آن باید زمانهایی را برای مطالعه دروس سالهای قبل (دوم یا سوم) در نظر بگیریم و مطابق بودجهبندی آزمونی که در آن شرکت میکنیم، به آن دروس بپردازیم.
3 ـ ساعات پایانی هر روز را مطابق برنامه درسی فردا، برنامهریزی میکنیم؛ چون باید با مطالعه دروس فردا و انجام تکلیف، با آمادگی کامل در کلاس درس حاضر شویم.
4 ـ این جدول برنامهریزی باید با مداد تکمیل شود تا هر زمانی که احساس کردیم به تغییر نیاز دارد، بتوانیم به آسانی آن را تغییر دهیم.
5 ـ این جدول میتواند ثابت باشد؛ یعنی میتوانیم آن را در جایی که مقابل دیدمان باشد، نصب کنیم و بر اساس آن، برنامه درسی هر روزمان را اجرا کنیم.
6 ـ روزهای پنجشنبه قبل از هر آزمون هماهنگ، وقتی را به مرور اختصاص میدهیم.
7 ـ شما با تهیه جداول ویژه هفتگی میتوانید برای خودتان یک دفتر برنامهریزی درست کنید.
8 ـ یادتان باشد که ممکن است شما، به دلیل سخت بودن یک مبحث یا هر مساله دیگری، نتوانید مباحث در نظر گرفته شده را در زمان مدّنظر خودتان تمام کنید. این مساله کاملاً طبیعی است؛ چون یکی از ویژگیهای برنامهریزی درسی، انعطافپذیری» برنامه درسی است؛ یعنی اگر برنامه کمی تغییر کرد، هیچ اشکالی پیش نیاید و شما هر مقدار از برنامه را که میتوانید، اجرا کنید و انجام بقیه آن را به فرصت مناسبی واگذار کنید.
9 ـ ساعات مطالعه هر کس، خاص اوست؛ به عنوان مثال، اگر شما دانشآموزی هستید که برای دومین بار است که در آزمون سراسری شرکت میکنید، باید از ساعات صبح نیز استفاده کنید.
10ـ جداول ارایه شده، کاملاً پیشنهادی است و لحاظ کردن شرایط خاص و ویژگیهای شخصی، در اختیار شماست و میتوانید به هر نحوی که صلاح میدانید و با توجه به اصول گفته شده، برای خودتان برنامهریزی کنید.
* تاثیر مطالب بر یکدیگر:
بدیهی است مطالبی که در ذهن داریم و مطالبی که بعداً وارد ذهن ما میشوند، اثرات مختلفی بر هم دارند، و تاثیر یاد شده ممکن است که در جهت تقویت یا تضعیف ذهن باشد که حالتهای متفاوتی دارد:
1 ـ تاثیر مثبت آموختنیها بر یکدیگر
گاهی بین دو مطلب یا دو پدیده، رابطهای برقرار است که یکدیگر را تقویت میکنند؛ در این صورت، هم مطلب بعدی به آسانی در ذهن جای میگیرد و هم به خاطر رابطهای که بین مطلب قبلی و بعدی وجود دارد، یادآوری هر دو مطلب بهتر صورت میگیرد؛ یعنی تداعی مثبت» انجام میشود. کسی که زیستشناسی آموخته، در یادگیری بهداشت موفقتر است (چون در زیستشناسی اطلاعاتی داده میشود که در بهداشت از آن استفاده میشود؛ مثلاً، در یکی ساخت یک اندام و در دیگری روش حفظ آن آموخته میشود).
تاثیر آموختنیها بر یکدیگر، فقط در مورد مطالب و دانستنیهای ذهنی نیست، بلکه بین دو مهارت (حرکتی) نیز این تاثیر دیده میشود؛ برای مثال، کودکی که مدتی سه چرخه سواری کرده است، راندن دوچرخه را آسانتر از کودکی که سهچرخه سواری نمیداند، یاد میگیرد، و آنکه راندن دوچرخه را میداند، راندن موتورسیکلت را سریعتر از کسی که دوچرخه سواری نمیداند، یاد میگیرد، و آنکه راندن موتورسیکلت را به خوبی آموخته است، در مقایسه با کسی که به راندن موتورسیکلت تسلط ندارد، با اشکال کمتر و سرعت بیشتر، راندن اتومبیل را میآموزد. همچنین کسی که رانندگی اتومبیل را میداند، در راندن تراکتور و ماشین خاکبرداری موفقتر است.
2 ـ تاثیر منفی آموختنیها بر یکدیگر
الف ـ منع مؤثر قبلی: گاهی نگهداری یا ضبط ذهنی، تا حدی مانع میشود که مطالب بعدی به آسانی در ذهن جای گیرد؛ یعنی مانع یاد گرفتن جدید یا نگهداری مطالب جدید میشود. این کیفیت را به یاد نیاوردن بر اثر منع مؤثر قبلی» یا بازداری بعدی» مینامند.
ب ـ منع مؤثر بعدی: گاهی مطالب جدیدی که یاد گرفته میشود، در به یاد آوردن مطالب قبلی، تولید اشکال میکند. این کیفیت را به یاد نیاوردن بر اثر منع مؤثر بعدی» یا بازداری گذشته» مینامند.
به طور مثال، یک نفر میگوید: وقتی درس فیزیک را آخر شب خوانده و میخوابم، روز بعد آن را بهتر به یاد میآورم، در حالی که وقتی بعد از فیزیک، درس یا درسهای دیگری را میخوانم، روز بعد درس فیزیک را کمتر به یاد میآورم. در این مورد ما با منع مؤثر بعدی» روبرو هستیم؛ یعنی آنچه بعداً آموخته شده، در به یاد آوردن مطالبی که قبلاً آموخته شده است، تولید اشکال میکند. شما هم میتوانید این موضوع را تجربه کنید.
* تاثیر تشابه در مطالب:
شدت تاثیر و مخلوط شدن مطالب با یکدیگر، بستگی به تشابه آنها با همدیگر نیز دارد. هر چه تشابه بیشتری بین مطالب وجود داشته باشد، مطالب، بیشتر بر یکدیگر اثر میکنند. اگر دو درسی که پشت سر هم آموزش داده میشوند، دور از هم باشند (به طور مثال: شیمی و علوم اجتماعی) متوجه میشویم که تداخل بین آنها یا وجود ندارد یا بسیار اندک است.
این وضع، مخصوصاً برای کودکان تا زمانی پیش میآید که آنها وجوه مشترک (شباهت) و تمایز (متفاوت) دو مطلب را به درستی درک نمیکنند؛ ولی هنگامی که بتوانند تشابه بین دو موضوع یا مطلب را به خوبی بفهمند، آنگاه این تشابه میتواند به عنوان عاملی مثبت، بر یادگیری اثر بگذارد. اگر بخواهیم به کودک فارسی زبان، زبانهای انگلیسی و آلمانی را به صورت همزمان بیاموزیم، این کودک در حرف زدن، تا مدتی لغات هر دو زبان را به طور مخلوط به کار میبرد؛ اما وقتی همین کودک به سن هشت یا نه سالگی برسد، تشابه واژهها، یادگیری این دو زبان را برای وی آسانتر میکند.
بسیار دیدهایم که فارسی زبانان نیز در صورت آموزش صحیح، زبان عربی را به علت تشابهات و اشتراکات لغوی آسانتر میفهمند و آن را راحتتر میآموزند.
بدین ترتیب، میتوان توصیه عملی برای برنامهریزی به دست داد و آن اینکه باید تا حد امکان، از مطالعه دروس مشابه در مدت زمان محدود، خودداری کرد.
علتهای عمدة به یاد نیاوردن:
1 ـ یاد گرفتن ناقص
بسیاری از مواقع، ناتوانی در به یاد آوردن، به این خاطر است که موضوع مورد نظر به خوبی یاد گرفته نشده است؛ یعنی اشکال در یاد گرفتن است؛ در واقع، مطالب به یاد آورده نمیشوند؛ چون به درستی فراگرفته نشدهاند.
2 ـ نبودن محرک مناسب
گاهی اشخاص، مطلب یا موضوعی را که به خوبی یاد گرفتهاند، به یاد نمیآورند؛ زیرا محرک مناسبی برای به یاد آوردن آن مطلب یا موضوع وجود ندارد؛ مثلاً کودکی که ناظر آتشسوزی در محل خاصی بوده، ممکن است که در حالت عادی، آن حادثه را به یاد نیاورد، ولی با گذشتن از محل حادثه، که با خود حادثه ارتباط ذهنی و عاطفی پیدا کرده است، آتشسوزی را به یاد آورد.
پس میبینیم که یک محرک مناسب (مانند: ماشین آتشنشانی، تصویری از آتشسوزی و .) در به یاد آوردن، بسیار مؤثر است.
3 ـ سرکوب اطلاعات
بسیار دیدهایم که افراد، مطلب یا موضوعی را که برای آنها با اضطراب و ناراحتی همراه بوده است، به طور موقت به یاد نمیآورند؛ مثلاً کسی که به درس ریاضیات علاقه ندارد، فراموش میکند که تکالیف حسابش را انجام دهد؛ یا نوجوانی که در درسی مانند: جبر، نمرة نسبتاً کمی گرفته است، نمرهاش را فراموش میکند، و حال آنکه نمرات خوب درسهای دیگر را کاملاً به یاد میآورد.
بررسیها نشان داده است که بعضی از بچهها در خانوادهای زندگی میکنند که والدینشان تاکید بسیار زیادی بر گرفتن نمرة خوب» از سوی آنها دارند و فرزند خود را به خاطر گرفتن نمرات بد»، به صورت نامناسب و نامطبوع (از دید خود) تنبیه میکنند. در این مورد نیز میبینیم که کسب نمرة بد» با آن چنان عواقب وخیمی همراه بوده و آن قدر اضطراب به وجود میآورد که چنین فردی، بدون اینکه خود بخواهد، به طور ناخودآگاه، نمرة بد» را از ذهن خود دور میکند و آن را به یاد نمیآورد.
بسیاری معتقدند که هرگاه تجربهای در ما، احساس شدید اضطراب و گناه، و به طور کلی احساس نامطبوع را به وجود آورد، بدون اینکه خود از این امر آگاهی داشته باشیم، موجب میشود که به طور غیر عمد، آن را از ذهن خودآگاه» خود دور سازیم. به این موضوع، یعنی بیرون راندن خاطرهها یا مطالب اضطرابآور از ذهن خودآگاه»، سرکوب کردن» یا سرکوبی» میگویند.
ظاهراً در سرکوبی، اطلاعات به طور دایمی نگهداری میشوند، ولی به دلایلی که گفتیم، در شرایط و موقعیتهای خاصی، فرد آنها را به یاد نمیآورد.
4 ـ نبودن انگیزه برای به یاد آوردن
داشتن انگیزه، نه تنها در مورد یاد گرفتن، بلکه در مورد به یاد آوردن مطالب نیز نقش دارد. در زندگی روزمره، ما با موارد زیادی برخورد میکنیم که میبینیم در حالی که کودک یا نوجوانی مطلبی را به خوبی آموخته است، آن را به موقع به یاد نمیآورد.
یکی از دلایل بروز این موضوع، آن است که این کودک یا نوجوان، دیگر نیازی به یادآوری آن مطلب نمیبیند. این حالت را، به خصوص در شرایطی مانند شرایط پس از امتحان، که شخص کاری را به اتمام رسانده است، زیاد مشاهده میکنیم؛ یعنی دانشآموز تا زمانی که امتحان نداده است، مطلب را به خوبی به یاد دارد، ولی بعد از اینکه امتحان سپری شد، چون دیگر نیازی به یادآوری آن نمیبیند، در صدد مرور کردن آن مطالب برنمیآید و لذا مطالب تدریجاً از ذهن وی دور میشود و به یاد او نمیآید؛ از این رو، میبینیم که در شرایطی که هیچگونه انگیزهای برای یادآوری وجود ندارد، بسیاری از آموختنیها، به علت عدم استفاده، از ذهن ما دور میشوند. در چنین وضعیتی، فراموشی در ابتدا به سرعت صورت میگیرد، ولی بعداً از سرعت آن کاسته میشود.
5 ـ گذشت زمان
ظاهراً گذشت زمان، عامل دیگری است که باعث میشود تا شخص مطالبی را که آموخته است، به یاد نیاورد؛ در واقع، چنین به نظر میرسد که قدرت نگهداری مطالبی که فرا گرفته شده است، با گذشت زمان ضعیف میشود؛ در این مورد، بر خلاف ضعف یاد گرفتن مطالب، یادگیری به خوبی انجام شده، ولی ظاهراً اثر آن به مرور زمان از بین رفته است.
براآبه نبه آنآ ی کم کردن اثر زمان، بر محفوظات و پاک شدن آنها از ذهن، یکی از بهترین روشها مرور کردن است. مرور هفتگی، ماهانه و حتی سالانه یک مطلب، باعث تحکیم آن در حافظه و سهولت در یادآوری آن میشود.
اگر درسی را که میخوانید، برای شب امتحان رها نکرده و هر هفته، حتی یک مرور بسیار سطحی (بدون زحمت) از آن داشته باشید، تاثیر شگرف مرور کردن را درخواهید یافت.
* اگر درسی را که میخوانید، برای شب امتحان رها نکرده و هر هفته، حتی یک مرور بسیار سطحی (بدون زحمت) از آن داشته باشید، تاثیر شگرف مرور کردن را درخواهید یافت.
گفت و گو با رتبۀ یک کشوری گروه علوم تجربی 98:
چگونه درس خواندند؟ چقدر درس خواندند؟ مطالعۀ عمومیها را از کی شروع کردند؟ هیچ وقت خسته یا ناامید نمیشدند؟ اصلاً چطور میشود که رتبۀ تک رقمی آورد؟ این سؤالها و دهها سؤال مشابه، که هر سال از ما سؤال میشود، ما را بر آن میدارد که با رتبههای برتر آزمون سراسری گفت و گویی داشته باشیم؛ به ویژه رتبه یک آزمون سراسری که توانسته است در این مسابقۀ علمی مهم و سراسری، گوی سبقت را از سایرین برُباید و بر سکوی اول بایستد. ایزدمهر نژاد، دارندة رتبۀ یک گروه آزمایشی علوم تجربی آزمون سراسری امسال بوده است؛ جوانی که در رقابت با بیش از 700 هزار داوطلب، مقام اول را کسب کرده است. با سپاس از همراهی ایشان با هفتهنامۀ پیکسنجش، نظر شما را به این گفت و گو جلب میکنیم.
* آقای نژاد! با تشکر از حضورتان در این گفت و گو، به عنوان اولین و مهمترین سؤال، از شما میخواهیم بپرسیم که هر درس را چگونه مطالعه میکردید؟
ایزدمهر نژاد :
زبان و ادبیات فارسی:
برای بخش لغات ادبیات، به واژهنامه کتابهای فارسی اکتفا کردم و به نظرم همین مقدار کافی است؛ البته واژهنامهها را چند بار مرور کردم. برای املا، ضبط شدۀ کلمات چند املایی را داشتم. کلمات را میشنیدم و برای اینکه در خاطرم بماند، آنها را یادداشت میکردم و در نهایت تست املا کار میکردم. قرابت را زیاد کار کردم، اما با این وجود، اشتباهاتم بیشتر از قرابت بود؛ چون هر چقدر هم که کار کنی، نمیتوانی مطمین باشی که در آزمون سراسری به همۀ سؤالهای قرابت جواب میدهی. دستورم قوی بود؛ چون این بخش از ادبیات قاعدهمند است و اگر قاعده را بلد باشی، میتوانی به سؤالهای این مبحث پاسخ دهی. برای آرایه هم باید تست زد؛ البته تستهای آرایۀ امسال سخت نبود.
من، در کل، هفتهای 20 الی 25 ساعت برای ادبیات وقت میگذاشتم؛ چون ادبیاتم در سال دهم ضعیف بود و نیاز بود که وقت بیشتری را برای این درس بگذارم؛ در ضمن، درس ادبیات، به خاطر تنوع زیادش، پتانسیل زیادی برای مطالعه کردن دارد.
زبان عربی:
سال دهم، قواعد عربی را از کتابهای نظام قدیم، که قواعد بیشتری دارند، مطالعه میکردم. سالهای بعد عملاً فقط قواعد عربی را دوره میکردم. برای تسلط بر ترجمه نیز تست زدم. شاید حدود 7 یا 8 کتاب تست را حل کردم تا به ترجمه مسلط شوم.
فرهنگ و معارف اسلامی:
در بعضی از دروس معارف، خیلی مشکل داشتم؛ چون در آزمونهای آزمایشی کمی شرکت میکردم، ابتدای سال تحصیلی کمتر سراغ این درس رفتم، اما از بهمن ماه به صورت جدی، خواندن معارف را شروع کردم. در این درس هم به نظر من کتابهای کمک آموزشی خیلی جزیینگر است؛ در حالی که آزمون سراسری به این صورت نیست؛ اما لازم است که به کتاب درسی خیلی مسلط باشیم، و این تسلط با زیاد خواندن به دست نمیآید، بلکه با عمیق خواندن امکان پذیر است. من معتقد نیستم که باید واو به واو کتاب معارف را حفظ کرد؛ چون هر چقدر هم که بخوانی یادت میرود. خود من سال آخر چهار بار کتاب معارف را خواندم. ابتدا یک پاراگراف را میخواندم و چندین بار مرور میکردم تا بتوانم یک بار از حفظ برای خودم بگویم، و دفعات بعد چند پارگراف را با هم میخواندم و گاه یک قسمت را برای خودم تکرار میکردم.
زبان خارجی:
زبانم خوب بود و بیشتر تست میزدم و مطالعۀ جدی کتاب درسی را نسبتاً دیر شروع کردم. در کل، برای لغت فقط تست میزدم و برای گرامر ابتدا درسنامه را میخواندم و بعد تست میزدم. کتابهای کمک آموزشی زبان گاه مطالب اضافه دارند و نکتههایی را مطرح میکنند که در آزمون سراسری نمیآید. من برای تسلط به مباحث گرامری (به خصوص مباحثی که در آنها مشکل داشتم)، به جای مراجعه به کتابهای کمک آموزشی، همان نکته را در موتورهای جست و جو، به انگلیسی جست و جو میکردم و میخواندم؛ در واقع تلاش میکردم تا از منبع اصلی، اطلاعات دقیق را به دست بیاورم.
ریاضی:
ریاضی را دوست داشتم؛ تا جایی که هر وقت کلافه یا خسته میشدم، سؤالهای رشتة ریاضی فیزیک را حل میکردم. ریاضی سال دوازدهم را هم تابستان منتهی به سال دوازدهم خوانده بودم و فقط یک قسمت کوچکی از آن برای طی سال دوازدهم باقی مانده بود. در کل، وقت زیادی را به این درس اختصاص نمیدادم.
* شما اولین مجموعه از دانشآموزان دوره نظام جدید بودید و کتابهای سال دوازدهم هم اواخر تابستان منتشر شد؛ چطور کتاب سال دوازدهم را در تابستان خواندید؟!
ایزدمهر نژاد: بله، درست میگویید. برای همین نیز در تابستان، کتابهای نظام قدیم و کتابهای کمک آموزشی را مطالعه کردم.
* بعضی از مباحث کتابهای درسی نظام جدید با کتابهای نظام قدیم تفاوت پیدا کرده است؛ با این مباحث چه کردید؟
ایزدمهر نژاد: همین طور است. به همین دلیل، در دروس عربی، ریاضی و فیزیک، مباحثی بیشتر از حد کتابهای درسی نظام جدید خواندم. در کل، چون اولین دورۀ نظام جدید بودیم، هر سال از مباحث کتابهای سال بعد اطلاع نداشتیم و من تابستانها مجبور بودم که کتابهای نظام قدیم را مطالعه کنم؛ برای مثال، تابستان سال دهم، بخشی از کتابهای نظام قدیم سال یازدهم را مطالعه کردم؛ حتی درسنامهها را میخواندم و تستهای مرتبط با آن را میزدم.
* طی سال تحصیلی، از اینکه بعضی از مباحثی را که در تابستان خوانده بودید، مرتبط با کتابهای درسی نبود، احساس ناامیدی نمیکردید؟
ایزدمهر نژاد: وقتی به درس خواندن علاقه داشته باشید، از خواندن مطالب درسی، نه تنها خسته نمیشوید، بلکه حس خوبی هم پیدا میکنید؛ از طرف دیگر، جز سال آخر، من هیچ وقت به قصد شرکت در آزمون سراسری درس نمیخواندم. من یک دانشآموز بودم و وظیفهام درس خواندن بود، و چون معتقدم که هر کاری میکنم باید با بهترین کیفیت انجام دهم، در درس خواندنم نیز با همین نگاه جلو میرفتم. همین نگاه باعث شده بود که من سال یازدهم، بیشتر از دوازدهم درس بخوانم و میانگین مطالعۀ هفتگیام در سال دهم، یک یا یک ساعت و نیم کمتر از سال دوازدهم بود.
* پس حداقل سه سال متوسطه دوم را بکوب» درس میخواندید و خسته هم نمیشدید؛ درست است؟
ایزدمهر نژاد: به خسته بودن خیلی اهمیت نمیدادم؛ برای مثال، من با خوابم مشکل داشتم و شش ساعت خوابیدن در شبانه روز برای من کم بود؛ برای همین، گاه مجبور بودم راه بروم و درس بخوانم تا خوابم نبرد؛ اما در کل، میتوانم بگویم که به درس خواندن عادت کرده بودم و بخشی از روال زندگی من شده بود.
* آقای نژاد! یک سؤال برای من مطرح شده است؛ اینکه شما برای درسی مثل ادبیات، به گفتۀ خودتان هفتهای 20 تا 25 ساعت وقت میگذاشتید؛ حال آیا برای ریاضی، که هم ضریب بیشتری دارد و هم درس سختی است، وقت مشخصی را اختصاص نمیدادید؟
ایزدمهر نژاد: واقعیت این است که رتبههای برتر گروههای آزمایشی علوم تجربی و علوم ریاضی و فنی، بیشتر در عمومیها ضعف دارند. شما در درس ریاضی باید به یک عدد برسید و انجام این کار، با یاد گرفتن راه حل مساله امکان پذیر است؛ برای همین، همۀ رتبههای برتر، در درسهای ریاضی و فیزیک توانمند هستند، اما در درس ادبیات هیچ وقت نمیتوانید مطمین باشید که به جواب قطعی رسیدهاید!
* با زیستشناسی چه میکردید؟
ایزدمهر نژاد: طبیعتاً مطالعة زیستشناسی و تسلط بر آن، بیشترین مشکل من بود؛ تا جایی که چند بار به فکرم رسید که رشتهام را عوض کنم؛ اما خوب باز منصرف میشدم. کتاب درسی ما ـ به عنوان اولین مجموعه از کتابهای دوره نظام جدید ـ اشتباهات زیادی داشت و من درگیر این اشتباهات بودم، اما بعد از آزمون سراسری متوجه شدم که ضرورتی برای این همه حساسیت وجود نداشت؛ چون طراحان سؤال آزمون سراسری، از بخشهای درست کتاب سؤال طرح کرده بودند.
نحوة مطالعهام نیز، برخلاف عدهای از داوطلبان یا مدرسان کنکور، ترکیبی نبود؛ چون در درس زیستشناسی، بینهایت حالت ترکیب وجود دارد و بیشتر باعث گیج شدن داوطلب میشود. به نظر من باید مباحث را به خوبی درک کرد و ترکیب مطالب را سر جلسۀ آزمون انجام داد. برای انجام این کار، لازم است که متن کتاب را دقیق فهمید و به مباحث درسی عمق بخشید؛ نه اینکه طوطی وار آنها را حفظ نمود.
* برای رسیدن به این عمق مورد نظر، چقدر زیستشناسی میخواندید؟
ایزدمهر نژاد: زیستشناسی، بیشترین وقت را در بین درسها از من میگرفت. شاید نزدیک به 25 الی 30 ساعت در هفته زیستشناسی میخواندم؛ با این وجود، من هر سه کتاب زیستشناسی را فقط سه بار خواندم.
* برویم سراغ سایر درسهای اختصاصی.
ایزدمهر نژاد: فیزیک شبیه ریاضی است؛ البته به نظر من کتاب درسی در فیزیک، مهمتر از ریاضی است؛ چون مباحث حفظی نیز دارد؛ اما در کل، سؤالها بیشتر محاسباتی هستند. برای تسلط بر این درس، ابتدا کتاب درسی را میخواندم و سپس تست میزدم.
شیمی: در کتاب شیمی نظام قدیم، تنوع و دشواری مسایل بیشتر بود، اما کتابهای جدید بیشتر جنبۀ حفظی پیدا کردهاند؛ البته طراحان کنکور به سمت حفظی بودن سؤالات نرفتهاند و همچنان سؤالها بیشتر محاسباتی هستند. من مباحث محاسباتی را از روی کتابهای نظام قدیم در تابستان مطالعه کردم و در طول سال تحصیلی، بیشتر مباحث حفظی کتابهای درسی خودمان را کار میکردم. حفظیات را باید با دقت بسیار خواند و بارها مرور نمود. به نظر من، حفظیات نظام جدید، بیشتر و سختتر از نظام قدیم است. من برای درس شیمی حدوداً هفتهای 10 الی 15 ساعت وقت میگذاشتم.
* بعضی از دانشآموزان، برای دقت نظر بیشتر خودشان، نکتههای مهم کتاب را اصطلاحاً های لایت» میکنند، شما نیز از این روش استفاده میکردید؟
ایزدمهر نژاد: نه، چون به نظر من همۀ قسمتهای کتاب مهم است. اکثراً بچهها قسمتهایی را های لایت» میکنند که قبلاً از آن بخشها سؤال طرح شده است؛ اما ممکن است که طراح، سراغ قسمتهای جدیدی برود که تا کنون به آنها توجهی نشده است.
* سال دوازدهم، مدرسه خود را عوض کردید. فکر نمیکنید که عوض کردن مدرسه در سال آخر تحصیلی، کار اشتباهی است؟!
ایزدمهر نژاد: مدرسهای که میرفتم جوّ رقابتی سنگینی داشت و من اهل فضای رقابتی نبودم. اینکه ببینی همکلاسیات چند ساعت درس خوانده و آیا تو به اندازۀ او درس خواندهای یا نه، با روحیۀ من جور در نمیآمد؛ حتی دوست نداشتم که به عنوان دانشآموز زرنگ معرفی شوم؛ برای همین، در چند آزمون آزمایشی یکی از مؤسسات که شرکت کردم، از آنها خواستم که نام مرا در لیست رتبههای برتر ذکر نکنند و به همین خاطر، با اینکه نفر اول شده بودم، نامی از من برده نشده بود؛ حتی جز افراد خانوادهام، هیچ یک از اقوامم از وضعیت درسی من با خبر نبود، و بعد از اینکه سازمان سنجش رتبههای برتر را اعلام کردند، آنها از وضعیت من با خبر شدند!
* چقدر به آزمونهای آزمایشی اعتقاد دارید؟
ایزدمهر نژاد: به نظر من سؤالهای آزمون سراسری، سادهتر و منطقیتر از سؤالهای آزمونهای آزمایشی است که مؤسسات مختلف برگزار میکنند! این مؤسسات، بدون دلیل، سؤالها را سختتر و طولانیتر میکنند و همین مساله عاملی میشود تا دانشآموزان برای بعضی از درسها، از جمله زیستشناسی، تلاش بیش از حد نیاز کرده یا حتی مسیر اشتباه را طی کنند.
* به نیایش چقدر اعتقاد دارید؟
ایزدمهر نژاد: برای من، هر قدر به آزمون سراسری نزدیکتر میشدم، شدتش بیشتر میشد؛ چون در آرامش من خیلی نقش داشت؛ البته به این اعتقاد ندارم که فرد هیچ کاری نکند و فقط به پروردگار توکل کند؛ ولی فردی که تلاشش را میکند، نیایش برایش بسیار آرامش بخش است.
* فضای خانوادگیتان به خصوص در سال آخر چگونه بود؟
ایزدمهر نژاد: خانوادهام به اینکه من چه بخوانم و چقدر بخوانم، نظارت نداشتند و به نظرم کار درستی هم میکردند؛ یعنی والدین باید بیشتر نقش حمایتگر را داشته باشند تا اینکه صرفاً بر نحوۀ درس خواندن فرزندانشان نظارت داشته باشند.
* در سالهای اخیر، یکی از عواملی که مانع از درس خواندن داوطلبان میشود، تلفن همراه است. بسیاری از جوانان، در خارج از کلاس درس، وقت زیادی را صرف تلفن همراه خود میکنند. شما چقدر درگیر تلفن همراه خود بودید؟
ایزدمهر نژاد: موبایل داشتم، اما برای درس خواندن از آن استفاده میکردم؛ چون خیلی از درسهایی که میخواندم، از روی موبایل بود. کتابها را دانلود کرده بودم و از امکان جست و جوی مطالب استفاده میکردم؛ برای مثال، یک بار فقط قید بعضی» را در کتاب زیستشناسی جست و جو میکردم و آنها را مرور میکردم.
* شب و روز قبل از آزمون سراسری چه میکردید؟
ایزدمهر نژاد: مدتی واژه نامههای ادبیات را خواندم و دیگر تا شب کار خاصی نکردم. ساعت نه و نیم شب برای خواب رفتم و ساعت یازده هم خوابم برد.
* سؤالهای گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی یا عمومی گروههای آزمایشی علوم انسانی و هنر را نگاه نکردید؟
ایزدمهر نژاد: نه؛ چون اگر سؤالها سخت بود، روحیهام را از دست میدادم، و اگر آسان بود، با تصور اینکه سؤالها آسان خواهد بود، امکان داشت که دقت نظرم سر جلسۀ آزمون سراسری کم شود.
* روز آزمون سراسری چه کردید؟
ایزدمهر نژاد: روز برگزاری آزمون سراسری، استرسم نسبت به شب قبل کمتر بود، و چون شب قبل از آن، کمی نگران دیر بیدار شدن و خواب ماندن بودم، چند دقیقه اول شروع آزمون سراسری هم کمی سخت گذشت، اما در کل، مشکلی پیش نیامد.
* سر جلسه آزمون سراسری وقت کم نیاوردید؟
ایزدمهر نژاد: در دروس عمومی، در مقایسه با آزمونهای آزمایشی که دادم، وقت کم آوردم و نتوانستم سؤالها را دوره کنم، اما در دروس اختصاصی، وقت اضافه هم آوردم و محاسباتم را یک بار دیگر مرور کردم که اتفاقاً یک خطا پیدا کردم و آن را تصحیح کردم.
* فکر میکردید که رتبۀ یک آزمون سراسری شوید؟!
ایزدمهر نژاد: قبل از برگزاری آزمون سراسری، خیلی در این باره فکر نمیکردم، اما چون آزمونهای آزمایشی را خوب میدادم، دور از انتظارم نبود که رتبهام خوب شود؛ ولی بعد آزمون سراسری، چون تعداد غلطهایم، در مقایسه با آزمونهای آزمایشی که داده بودم، بیشتر بود و به این خاطر که سطح سؤالها به نسبت سالهای گذشته سادهتر بود، فکر میکردم که شاید رتبهام زیر 10 نشود.
* چه صحبتی با داوطلبان آزمون سراسری سال آینده (1399) دارید؟
ایزدمهر نژاد: هیچ وقت نباید ناامید شد. در آزمونهای آزمایشی یا آزمونهای تستی، که مدارس برگزار میکنند، کمتر به فکر رتبه و تراز باشند و بیشتر روی اشتباهاتشان تمرکز کنند. ضمناً بهانه گیری نکنند و به حرفهای پر حاشیۀ دیگران نیز توجهی نداشته باشند.
* به عنوان آخرین سؤال، برای ما و خوانندگان هفتهنامهمان بگویید که چه درصدهایی را در آزمون سراسری کسب کردید؟
ایزدمهر نژاد: زبان و ادبیات فارسی 7/78 درصد، زبان عربی 100 درصد، فرهنگ و معارف اسلامی 7/94 درصد، زبان خارجی 84 درصد، زمینشناسی 4/89 درصد، ریاضی 100 درصد، زیستشناسی 7/94 درصد، فیزیک 100 درصد و شیمی 100 درصد.
به نظر من سؤالهای آزمون سراسری، سادهتر و منطقیتر از سؤالهای آزمونهای آزمایشی است که مؤسسات مختلف برگزار میکنند! این مؤسسات، بدون دلیل، سؤالها را سختتر و طولانیتر میکنند و همین مساله عاملی میشود تا دانشآموزان برای بعضی از درسها، از جمله زیستشناسی، تلاش بیش از حد نیاز کرده یا حتی مسیر اشتباه را طی کنند.
نحوه مطالعهام در زیستشناسی، ترکیبی نبود؛ چون در درس زیستشناسی، بینهایت حالت ترکیب وجود دارد و بیشتر باعث گیج شدن داوطلب میشود. به نظر من باید مباحث را به خوبی درک کرد و ترکیب مطالب را سر جلسۀ آزمون انجام داد
سخنی با پشت کنکوریها:
به گفتۀ دکتر حسین توکلی، مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور، امسال از مجموع 823 هزار و 289 داوطلب مجاز به انتخاب رشته، 456 هزار و 856 داوطلب در گروههای آزمایشی علوم ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی، هنر و زبانهای خارجی در رشتههای با آزمون، اقدام به انتخاب رشته کردند؛ به عبارت دیگر، بیش از 45 درصد از داوطلبان مجاز به انتخاب رشته آزمون سراسری، در این دسته از رشتههای دانشگاهی، انتخاب رشته نکردند. اگر نیمی از این داوطلبان هم تصمیم گرفته باشند که در آزمون سراسری سال آینده شرکت کنند، باز هم با رقم قابل توجهی روبرو خواهیم شد؛ داوطلبانی که باید نحوۀ مطالعهشان و حتی نگاهشان به کنکور و چگونه درس خواندن برای این آزمون علمی را تغییر دهند تا بتوانند در آزمون سراسری آینده، به نتیجهای مطابق میل خود دست یابند. شاید یکی از بزرگترین موانعی که این روزها داوطلبان پشت کنکوری با آن روبرو هستند، حس قربانی بودن است؛ اینکه عدهای تصور میکنند مدرسه، معلمها، والدین یا سازمان سنجش آموزش کشور، در عدم موفقیت آنها نقش اصلی را داشتهاند، و اینکه آنها رتبـۀ مورد نظرشان را نیاوردهاند، نتیجۀ ظلم دیگران به آنهاست!
این دسته از جوانان ساعتها و روزها مینشینند و غصه میخورند و در هر فرصت، به آشنا و غریبه یادآوری میکنند که مظلوم واقع شدهاند و به قول معروف نسل سوخته» هستند؛ اما آیا نقش قربانی» را بازی کردن، هیچ مشکلی را حل خواهد کرد؟! آیا نتیجۀ این بازی خطرناک، عدم مسؤولیتپذیری و کم کاری و افتادن در دور باطل شکست و ناکارآمدی نخواهد بود؟!
در این مقاله میخواهیم در ابتدا ویژگیهای یک قربانی را بیان کنیم و در آخر، راهکار بیرون آمدن از این بازی خطرناک را ارایه دهیم.
عدم مسؤولیتپذیری
افراد قربانی، زیر بار اشتباهات خود نمیروند و همیشه انگشت اتهام را به سمت دیگران میگیرند؛ برای مثال، داوطلبی که امسال سرکلاس به دقت درسها را گوش نداده و برنامهریزی دقیق و منظمی نداشته یا دروس پایۀ خود را در سال دهم و یازدهم به خوبی فرانگرفته، اکنون که رتبۀ مورد نظر خود را نیاورده است، از آزمون سراسری گله میکند و آن را روش نادرستی در انتخاب دانشجو میداند یا معتقد است که نظام آموزش و پرورش، نظام نادرستی است، معلمها خوب درس ندادهاند، خانواده در سال برگزاری آزمون سراسری، رعایت آنها را نکرده است و خلاصه دیگران هستند که در این عدم موفقیت وی مقصرند و او یا سهمی در این زمینه نداشته یا سهمش آن قدر کوچک بوده که میشود از آن چشم پوشی کرد!
این افراد به زبان نمیآورند که من قربانی هستم، بلکه مرتبش نشانههایی ارسال میکنند که به صورت غیرمستقیم، قربانی بودنشان را در این قضیه نشان میدهد.
زندگی راکد و خسته کننده
معمولا ً قربانیها در زندگیشان پیشرفت نمیکنند؛ چون مدام حس میکنند که ناتوانند؛ در نتیجه، زندگیشان راکد میماند. اگر از آنها بپرسی که چرا خود را ناتوان میبینید، یک لیست بلند بالا نشانتان میدهند که چرا گیر کردهاند. مشکل اساسی که وجود دارد این است که یک قربانی، معمولاً به شما نمیگوید که برای موفقیت در زندگیاش، چه برنامهای دارد.
مقایسۀ خود با دیگران
فرد قربانی، همیشه درگیر مقایسه خود با دیگران است و در این میان، خود را بدبخت، ناتوان و ناکارآمد، و طرف مقابل را خوش شانس، توانمند و موفق میداند. حقیقت این است که همه ما در مقایسه با دیگران ممکن است که کمبودهایی داشته باشیم و در واقع هیچ کس از همه نظر کامل نیست، اما مقایسه کردن خود با دیگران، هیچ دردی را درمان نمیکند؛ به خصوص که فرد قربانی در این مقایسه، همۀ شرایط و عوامل را در نظر نمیگیرد و به یک مقایسۀ ظاهری و سطحی بسنده میکند.
نقد منفی و کینهورزی
قربانی نیاز دارد تا دیگران را پایین بیاورد و در آنها اشکال پیدا کند. او با انجام این کار، حس زودگذری از برتر بودن پیدا میکند. وی همچنین دوست دارد که به نیتیهای قدیمی چنگ بزند. او از این ابزار مانند اسلحه استفاده میکند و آن را برای هر کسی که سعی کند وی را مسؤولیتپذیر کند، استفاده میکند؛ برای مثال، کافی است که یک بار خطایی از کسی ببیند، این خطا را بزرگ میکند و همیشه برای اشتباه پیش آمده، به طرف مقابل سرکوفت میزند و حتی او را عامل بروز مشکلاتی میداند که هیچ ربطی به فرد مورد نظر ندارد.
احساس ناتوانی
احساس عدم امنیت، یکی از بزرگترین مشکلات فرد قربانی است. او همیشه نگران اتفاقی است که هنوز پیش نیامده و در ذهن خود با داستان سرایی از اتفاقی که معلوم نیست بیفتد، یک هیولا میسازد و بعد با ترس و وحشت از اوهام خود، دست از فعالیت میکشد و فقط از اوضاع گله و شکایت میکند. چنین فردی دایم به دنبال این است که از آخرین شایعات با خبر شود و به یاری ذهن نگران و پریشان خود، به آن پر و بال بدهد و بعد همان شایعه را عامل عدم موفقیت خود در گذشته، حال و آینده بداند.
عدم قاطعیت
یک قربانی باور ندارد که میتواند زندگیاش را کنترل کند؛ بنابراین، با تاکید روی اینکه به چه چیزی نیاز دارد، میخواهد یا استحقاقش را دارد، دچار مشکل میشود. زندگی افراد قربانی، معمولاً الگویی تکراری از تسلیم و انفعال است و چنین الگویی برای اعتماد به نفس و پیشرفتهای شخصی، بسیار مضر است، و چون فرد قربانی موفق به شکستن این الگو نمیشود، اضطراب و افسردگیاش بیشتر میشود.
چه باید کرد؟
اگر متوجه شدید که شما نیز چنین ویژگیهایی دارید، پس هرچه زودتر به فکر تغییر و تحول در نگرش و نحوۀ زندگی خود باشید. قبل از هر چیز توجه داشته باشید که هر شرایط، موقعیت و مناسبت در زندگی، میتواند یک فرصت رشد باشد. شاید در باره اتفاقی که افتاده است، دیگران هم نقشی داشته باشند، اما همیشه میتوان از خود پرسید که من در زمینۀ مشکل پیش آمده چه کردهام و آیا میتوانستم در بهبود وضعیت نقشی داشته باشم. پرسیدن این سؤالها، نشان دهندۀ مسؤولیتپذیری، بلوغ و همکاری یک فرد است؛ به علاوه، انجام این کار کمک میکند که در آینده از مواجه شدن با شرایط مشابه، اجتناب کنید.
خوب است که فهرستی از اهداف کوچک و دست یافتنی خود درست کنید و آرام آرام به سمت اهداف زندگیتان پیش بروید. مطمین باشید که برنامهریزی کردن» راه رسیدن به موفقیت است. یک سررسید تهیه کنید و هر شب برنامه فردای خود را در آن بنویسید. برای مطالعۀ دروسی که میتوانید در برنامه هفتگیتان داشته باشید، از بهانه آوردن و گفتن اینکه کارهای غیر مترقبه نمیگذارند که شما مطابق برنامۀتان پیش بروید، بپرهیزید. واقعیت این است که این بهانهها فقط برای شانه خالی کردن از برنامهریزی و تعهد داشتن است!
پیشنهاد میکنیم که هر روز صبح با این شعار روز خود را آغاز کنید: برنامهریزی میکنم کارهایم را، کار میکنم برنامههایم را.»
سخن آخر
گرفتار نشدن در دام ترحم به خود، قانونی طلایی برای سلامت ذهن است. با این حقیقت کنار بیایید که زندگی (چه زندگی خودتان و چه زندگی دیگران) بیعیب و نقص نیست. اگر میتوانید کاری در راستای کاستن از مشکلات فعلی زندگیتان انجام دهید (که در بیشتر مواقع میتوانید) این کار را بکنید، و اگر به راستی شرایط از دست شما خارج است، بهتر است که با این وضعیت کنار بیایید. شکایت کردن از زندگی، تلف کردن وقت است، و ترحم به خود، از دو جهت ضد بهرهوری است: اول اینکه شما برای غلبه بر غم و نیتی خود، کاری نمیکنید، و دوم اینکه شما بدبختی اضافی ناشی از خودویرانگری را هم به غمهای قبلیتان میافزایید.
هر وقت فکر کردید که یک موقعیت یا فرد خاصی دارد زندگیتان را تباه میکند، مطمین باشید که خودتان هستید که دارید زندگیتان را تباه میکنید؛ زیرا احساس یک قربانی را داشتن، فاجعهبارترین شیوۀ گذران زندگی است.
با فرارسیدن ماه مهر، پاییز آغاز شد و وارد فصل سوم سال میشویم. با فرا رسیدن پاییز و آمدن مهرماه و نواخته شدن زنگ مدارس و شروع کلاسهای دانشگاهها، رسماً سال تحصیلی جدید آغاز میشود و نسیم حرکت نوید بخش میلیونها دانشآموز و دانشجوی ایرانی در مقاطع مختلف تحصیلی و دانشگاهی برای کسب دانش و فضیلت همراه با بالندگی و پویندگی وزیدن میگیرد.
آغاز سال تحصیلی جدید از منظر فردی و اجتماعی، در بردارنده فرصتها و تهدیدهای قابل توجهی است؛ فرصت از این لحاظ که به هر روی، شروع دورهای جدید و گام نهادن در مسیر پیشرفت علمی از سوی دانشآموزان و دانشجویان را نوید میدهد، و تهدید از آن جهت که اگر برای این پتانسیل با ارزش، که در وجود میلیونها دانشآموز و دانشجو جریان دارد، تدبیری اندیشیده نشود و برنامهریزی دقیقی برای هدایت این استعدادهای عظیم و شگرف، که سرمایههای با ارزش این مردمند، صورت نگیرد، عملاً پیشرفت قابل توجهی در عرصههای علم و فناوری و سایر حوزههایی که با دانشاندوزی و علمآموزی مرتبطند، حاصل نخواهد شد.
در این میان، میتوان دانشآموزان یا دانشجویان را از یک منظر به دو دسته تقسیم کرد: گروهی که از یک مقطع تحصیلی به یک مقطع تحصیلی دیگر وارد میشوند، و گروهی که دانشآموخته آخرین مقطع تحصیلی مدارس (دوره متوسطه) هستند و پس از موفقیت در آزمون سراسری یا سایر آزمونهای مشابه، تازه از یک نهاد آموزشی به یک نهاد آموزشی دیگر نقل مکان کرده و در حال آشنایی با تفاوتها و شباهتهای میان این دو نهاد مهم و اثرگذار در زندگی شخصی و اجتماعی هر فرد هستند.
هر یک از گروههای پیشگفته، در مواجه شدن با مقطع جدید یا نهاد آموزشی تازه، با تغییراتی روبرو میشوند که در جای خود برای آنها این تفاوتها و شباهتها جالب توجه خواهد بود؛ اما نکته مهمتر، که پرداختن به آن در این مجال لازم به نظر میرسد، حفظ روحیه ترقی و تعالی برای جهش به سمت مقاطع تحصیلی و دانشگاهی بالاتر است که ااماً در نتیجه حرکت و شور آفرینی پیوسته و ممتد از سوی دانشآموزان یا دانشجویان حاصل میشود؛ به دیگر سخن، ورود به یک مقطع تحصیلی دیگر در نهاد آموزشی مدرسه یا دانشگاه یا وارد شدن از مدرسه به دانشگاه یا ارتقاء سال تحصیلی، به خودی خود ارزشمند و ارزشآفرین نیست؛ بلکه آن چیزی ارزشمند و ارزشآفرین است که بتواند اولاً دایمی و هدفمند باشد، و ثانیاً در یک مسیر مستقیم، ما را به سمت پیشرفت، ترقی و تعالی بعدی به صورت تدریجی رهنمون گردد؛ در غیر این صورت، ادامه تحصیل در هر یک از مقاطع تحصیلی مدرسه یا دانشگاه، اگر هدف ارزشمندی را با خود به همراه نداشته و تنها از روی عادت» یا خواسته دیگران، به ویژه پدر و مادر، یا عقب نماندن از زمانه باشد، نه تنها از هدفمندی تهی بوده و کم ارزش خواهد بود، بلکه جز اتلاف عمر و سرمایه دانشآموز یا دانشجو و جامعه، هیچ حاصلی را در بر نخواهد داشت؛ ضمن آنکه موجب به هدر رفتن سرمایههای عظیم مادی و معنوی کشور نیز خواهد شد.
این بحث را در این ستون، با آرزوی اندیشه بیشتر و فراگیرتر تمام دانشاندوزان، اعم از دانشآموزان و دانشجویان، در مورد اهداف خود، به پایان میبریم که نقل (به مضمون) است که یکی از معصومان (ع) فرمودند: خداوند رحمت کند کسی را که بیندیشد از کجا آمده است، در کجا هست و به کجا خواهد رفت.
موفق باشید
شاید تا به حال با داوطلبانی مواجه شده باشید که وقتی صحبت از کنکور به میان میآید ناگهان دچار استرس و اضطراب میشوند. بسیاری از این داوطلبان، کسانی هستند که مطالعه خوبی داشته و از آمادگی لازم برای کنکور نیز برخوردارند، اما خودشان هم علت این موضوع را نمیدانند. اضطراب امتحان، نوعی خود اشتغالی ذهنی است که خود کم انگاری و تردید در مورد تواناییهای فرد را با خود به همراه دارد و اغلب باعث ارزیابی منفی و عدم تمرکز حواس و واکنشهای جسمانی نامطلوب میشود، و این موضوع در نهایت باعث میشود تا شما نتیجه واقعی زحمات و معلومات خود را نگیرید.
با اینکه سطحی از استرس برای انجام بعضی از کارها، از جمله امتحان دادن، طبیعی است، اما حتماً باید به این نکته توجه کنید که کنکور هم آزمونی مانند دیگر آزمونهاست و هیچ تفاوتی با بقیه آنها ندارد. بسیاری از داوطلبان سالهای گذشته که کنکور را تجربه کردهاند این مطلب را تایید میکنند، و حتی برخی از آنان که دچار استرس بودهاند، اکنون با یادآوری این موضوع و علت استرس خود تعجب میکنند. اگر داوطلبی هستید که در زمان آمادگی برای کنکور دچار استرس بوده و احساس میکنید که ممکن است این استرس در جلسه آزمون نیز به سراغتان بیاید، باید از همین الان برای برطرف کردن این مشکل تلاش کنید و به مطالبی که در زیر اشاره میشود، هم در تستزنی سرعتی خود در منزل، هم در آزمونهای آزمایشی و نیز در جلسه کنکور توجه داشته باشید.
باز هم تکرار میکنیم که کنکور هم آزمونی همانند سایر آزمونهای دیگر شماست و حتی ممکن است آسانتر از بعضی از آنها باشد؛ در ضمن، وجود اندکی اضطراب، میزان یادگیری و دقت شما برای پاسخگویی به سؤالات را بیشتر میکند. اضطراب هنگامی نگران کننده است که در عملکرد فرد تاثیر منفی داشته باشد؛ البته مرز بین اضطراب طبیعی و غیرطبیعی را باید شناسایی کرد و درصدد رفع آن برآمد. در زیر به مسایل مهمی که باعث میشود تا برخی از داوطلبان در جلسه کنکور دچار استرس شوند، میپردازیم:
مواجه شدن با چند سؤال دشوار
یکی از مهمترین عوامل دستپاچگی داوطلبان در آزمون، وجود چند سؤال پی در پی مشکل در دفترچه است؛ در چنین مواقعی، دانشآموزانی که بیشتر مطالعه کردهاند بیشتر آسیب میبینند؛ زیرا عدهای از آنان فکر میکنند که آموختهها و زحمات آنها کافی نبوده است و عدهای دیگر میخواهند به تمام یا اکثر سؤالها پاسخ صحیح دهند. بد نیست بدانید برخی از کسانی که در بهترین و دشوارترین رشتههای دانشگاهی قبول شدهاند، در بعضی از درسها نمره کمتر از 40 درصد به دست آوردهاند؛ در چنین شرایطی، اگر دیدید که نمیتوانید به چند سؤال متوالی پاسخ دهید، خود را نبازید، و مطمین باشید که این مساله کاملاً اتفاقی است و هرگز به معنای عدم تسلط و توانایی شما در پاسخ دادن به سایر سؤالات نیست. هر آزمون، مجموعهای از سؤالات آسان تا سخت است و کسی موفقتر است که به سؤالات آسان و متوسط پاسخ گوید؛ از طرفی به اندازه زمان و انرژیای که صرف مطالعه یک درس کردهاید، از خود توقع داشته باشید و تصور نکنید که باید تمام مطالب یک درس یا یک بخش را به یاد داشته باشید.
مطمین باشید که دیگران هم وضع شما را دارند. اعتماد به نفس خود را حفظ کنید و با خود بگویید وقتی که این سؤالها برای من دشوار است، وای به حال دیگران! گفتن چنین سخنانی باعث میشود تا بر اعصاب خود مسلط شوید و درست مانند یک شطرنج باز ماهر یا یک فرمانده نظامی، در سختترین شرایط تصمیم بگیرید که چه کار کنید و بدانید که بهترین کار در هر لحظه کدام است؛ پس تست مشکل را که قادر به پاسخگویی آن نیستید رها کنید و بدون پریشانی و با قدرت، به پاسخگویی به بقیه سؤالات ادامه دهید.
بیاعتمادی نسبت به خود، تواناییها و قابلیت خود
یکی از مهمترین عواملی که برخی از شما داوطلبان را در آزمون دچار استرس میکند، بیاعتمادی نسبت به خود، تواناییها و قابلیتهای خودتان است. این مشکل ممکن است که در بیشتر کارها و مقاطع مهم زندگی، شما را از رسیدن به هدفتان باز دارد؛ پس اگر دچار چنین مشکلی هستید، از همین امروز تلاش کنید تا بدون توجه به نظر دیگران، به خود و توانایی هایتان ایمان بیاورید؛ اما اگر با وجود تلاش و کوشش قابل ملاحظه برای کنکور، احتمال میدهید که ممکن است در جلسه آزمون نیز دچار چنین احساسی شوید، فقط به این فکر کنید که شما تلاش زیادی برای آمادگی در این آزمون کردهاید و در تست زنیهای قبلی خود هم بخوبی از عهده امتحان برآمدهاید؛ پس کنکور نیز تفاوتی با آزمونهای قبلی ندارد و شما باز هم موفق خواهید شد. لحظهای که این احساس به سراغتان میآید چشمانتان را ببندید و به تواناییهایتان در لحظاتی فکر کنید که کارهای سختی انجام داده و تحسین همگان را برانگیختهاید. همیشه به خاطر داشته باشید که خدا با شماست و اجازه نمیدهد تا زحمات شما از بین برود.
به یاد آوردن انتظارات و خواستههای دیگران
یکی از مشکلات مهمی که باعث استرس و اضطراب داوطلبان کنکور میشود توقعاتی است که خانوادهها و یا خود فرد، بدون سنجش توانایی و اطلاعات فرد، از او دارند. همه خانوادهها، بدون اینکه به تواناییهای او توجه کنند، دوست دارند که فرزندان آنها در بهترین رشتهها و دانشگاهها مشغول به تحصیل شوند. ابراز چنین احساسی به داوطلبان، باعث میشود تا آنان با استرس بیشتری به کنکور نگاه کنند، و وقتی فکر کنند که نمیتوانند چنین توقعاتی را برآورده کنند دچار اضطراب شوند. این تفکرات میتواند در کنکور نیز سراغ بیشتر داوطلبان بیاید، اما نوع برخورد با این موضوع است که داوطلبان را از یکدیگر تمایز میدهد. اولاً در جلسه آزمون، افکار خود را مدیریت کنید و از رسوخ هر فکر اضافهای به ذهن خود جلوگیری کنید؛ با وجود این، وقتی با چنین افکار مخربی در آزمون مواجه شدید، چند نفس عمیق بکشید و با خود بگویید که من تمام تلاش خود را میکنم تا به هدفی که دارم برسم و مطمینم که این گونه خواهد شد؛ اما به این موضوع نیز ایمان دارم که خدای بزرگ، برای من بهترینها را مقدر کرده است و هر اتفاقی که بیفتد، به صلاح من و در مسیر خوشبختی و شادکامی من است.
مطمین باشید که این سخنان، فقط حرفهایی برای دلگرمی دادن به شما نیست. بارها با افرادی مواجه شدهایم که در رشته یا دانشگاهی، که خود یا والدینشان به تحصیل در آنها علاقهمند بودهاند، پذیرفته نشده و بعدها متوجه شدهاند که این موضوع چقدر به نفع آنان بوده است.
نگاه کردن به خانههای سفید پاسخنامه و آمارگیری از سؤالاتی که قادر به پاسخگویی آنها نبودهاید
یکی از کارهای اشتباهی که برخی از داوطلبان کنکور انجام میدهند، نگاه کردن به خانههای سفید پاسخنامه و آمارگیری از سؤالاتی است که قادر به پاسخگویی آنها نبودهاند. این موضوع باعث می شود تا اگر شما به تعدادی از سؤالات پاسخ ندادهاید، دچار استرس شده و نتوانید بخوبی به بقیه سؤالات نیز پاسخ دهید. در هنگام پاسخگویی به سؤالات، تنها هدفتان تمرکز بوده و سعیتان در استفاده از تمام آموختههایتان باشد و اجازه ندهید که افکار مخرب و منفی، با انرژیای که از شما میگیرند، مانع از نتیجهگیری مطلوبتان شوند؛ تا به نتیجهای که شایسته میزان مطالعات و سواد شماست دست یابید.
سعی کنید که اصلاً پاسخنامه خود را (مگر برای تطبیق شماره سؤالات با جوابها) بررسی نکنید، و اگر این موضوع اتفاق افتاد و شما به سؤالاتی پاسخ نداده بودید، اصلاً دچار پریشانی نشوید و خودتان را مطمین کنید که بقیه داوطلبان هم ممکن است به اینگونه سؤالات پاسخ نداده باشند؛ پس اجازه ندهید که افکار مخرب، تمرکز شما را به هم زده و در شما اضطراب ایجاد کند؛ به علاوه، برای رفع این مشکل، خود را از قبل برای پاسخ ندادن به بعضی از سؤالات آماده کنید.
نگاه کردن به دیگر داوطلبان حاضر در آزمون و مقایسه وضعیت خود با آنان
یکی دیگر از کارهایی که ممکن است برخی از شما داوطلبان عزیز انجام دهید، نگاه کردن به دیگر داوطلبان حاضر در آزمون و دقت در حالات آنها و مقایسه روحیه آنها با شرایط خودتان است. یکی از داوطلبان سالهای قبل میگفت: در جلسه آزمون به داوطلبان اطرافم نگاه میکردم و میدیدم که با سرعت به تستها پاسخ میدهند؛ درحالیکه به نظر من بعضی از سؤالها سخت بود. به همین دلیل روحیه خودم را از دست دادم و احساس کردم که در مقایسه با آنها، من چیزی نمیدانم.»
سعی کنید تا جایی که امکان دارد، به دلیل محدودیت وقت و جلوگیری از حواسپرتی، به اطرافتان توجه نکنید. اگر چنین اتفاقی افتاد و حتی شما برای فکر کردن هم به اطراف خیره شدید، با دیدن سرعت دیگران در تستزنی، اصلاً دستپاچه نشوید؛ بلکه این احتمال را بدهید که پاسخهای آنان اشتباه باشد یا اینکه آنان در حال پاسخگویی به سؤالاتی باشند که شما هم جواب آنها را بخوبی میدانید.
برای کم شدن استرس و دستپاچگی در کنکور، به نکات زیر توجه کنید:
1- اگر از جمله داوطلبانی هستید که زیاد دچار استرس میشوید و احتمال میهید که در جلسه کنکور نیز استرس شما باعث ایجاد مشکل برای شما گردد، سعی کنید که تمرینات آرام کردن خود را از هم اکنون شروع کنید. یکی از راههای آرام کردن این است که فضای جلسه را تصویرسازی ذهنی کنید و اینگونه تصور کنید که در جلسه امتحانی نشستهاید و با سؤالاتی با درجات دشواری مختلف روبرو هستید؛ بر این اساس، ابتدا با کشیدن نفسهای عمیق (سه شماره دم همراه با سه شماره بازدم) و شل کردن عضلات بدن و در نظر گرفتن زمان لازم، شروع به پاسخدهی کنید. در صورتی که داوطلبی نتوانست با انجام یکباره این کار، بر اضطراب خود غلبه کند، باید دوباره این مراحل را تکرار کند و آن قدر این موضوع باید تکرار شود که داوطلب در زمان پاسخدهی به سؤالات، احساس راحتی داشته باشد.
2- یکی از راههای کاهش استرس، انجام تستزنی سرعتی با شرایط کنکور در خانه است. این موضوع به شما کمک میکند تا خود را بخوبی محک زده و به تواناییهای خود بیشتر اطمینان پیدا کنید؛ البته فراموش نکنید که به دلیل نزدیکی به زمان برگزاری آزمون، پاسخگویی اشتباه به این سؤالات نباید باعث استرس مضاعف و نگرانی شما شود، بلکه باید سعی کنید که با آرامش برای رفع اشکالات خود در اینگونه از آزمونها، خود را بخوبی برای کنکور آماده کنید.
3- یک روش مؤثر برای برخورد با موقعیتهای استرس آور، شمارش تا عدد ده است. انجام ایـن کار کمک میکند که از لحاظ فکری و روانی، از آن لحظه استرس آور دور شوید و ده ثـانـیه به شما وقت میدهد تا از آن شرایط، خود را رها کنید.
4- اگر دچار استرس شدید، برای مدت کوتاهی چشمانتان را ببندید و چیزی را فشار دهید. معمولاً فشردن چیزی با دسـت، بـاعـث کاهـش استرس و دغدغه خاطر میگردد. در آزمون میتوانید با فشردن یک پاککن، استرس خود را کمتر کنید.
تنفس، به جز داشتن اثرات حیات بخش، میتواند در آرام نـمودن شما نیز بسیار مؤثر باشد. هنگام استرس میتوانید چند نفس عمیق کشیده و خود را از لحاظ جسمانی و روانی آرام کنید. پس از چند تنفس عمیق، قدم بعدی، داشتن مکالمه مثبت با خود است. میتوانید به خود بگویید: من همه این تستها را در خانه بخوبی پاسخ میدادم، و اگر دوباره برگردم و با آرامش بیشتری بخوانم، حتماً میتوانم جواب آنها را پیدا کنم.»
5- به تغذیه و خواب خود در روزهای منتهی به کنکور، اهمیت بیشتری دهید. سعی کنید که ساعات خواب خود را تنظیم کرده و به اندازه کافی استراحت کنید. هیچ چیز به اندازه یک خواب راحت، نمیتواند دانستههای شما را تثبیت کند. در روزهای منتهی به کنکور، سعی کنید که تعداد دفعات صرف غذای خود را افزایش دهید؛ اما حجم غذایی را که میخورید کاهش داده و از غذاهای سبک و مقوّی استفاده کنید. گیاهان دارویی، مانند گل گاو زبان، به لیمو و بابونه، میتوانند آرامش بیشتری به شما بدهند؛ پس در صورت امکان، از این گیاهان همراه چای خود استفاده کنید.
در پایان باز هم تاکید میکنیم که کنکور، آزمونی همانند سایر آزمونهایامتحانات دیگر شماست؛ پس اصلاً و در هیچ مرحلهای از این آزمون، دچار استرس و دستپاچگی نشوید. ضمناً به خودتان و تلاشتان اطمینان داشته باشید و بدانید که خدا با شماست. مثبت اندیشی کنید و به خود بقبولانید که مسیر زندگی شما در بهترین راه ممکن قرار گرفته است و کنکور، یکی از گذرگاههای این مسیر است.
در آزمون سراسری و سایر آزمونهای مهم زندگیتان موفق باشید
درباره این سایت